عنوان اصلی لاتین :Emerald Article: Enhancing employee outcomes: The interrelated influences of managers emotional intelligence and leadership style
عنوان اصلی فارسی مقاله: بهبود بازده کارکنان؛ تأثیرات وابسته هوش عاطفی مدیران و سبک رهبری
مرتبط با رشته : مدیریت
نوع فایل ترجمه : ورد آفیس(که دارای امکان ویرایش می باشد)
تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 30 صفحه
کلمات کلیدی مربوطه با این مقاله: هوش عاطفی، رهبری تحولی، عملکرد کارمند
برای دریافت رایگان نسخه انگلیسی این مقاله اینجا کلیک نمایید
_______________________________________
بخشی از ترجمه:
هدف-
هدف این مقاله، بررسی تأثیرات متقابل هوش عاطفی مدیران، سبک رهبری و خروجی
های کارمند است. به ویژه، این مقاله در جستجوی بررسی اثرات تعدیلی بالقوه ی
سبک رهبری تحولی بر روابط بین هوش عاطفی مدیران و نتایج(خروجی های) کارمند
به مانند عملکرد کارمند، رضایت شغلی، تعهد سازمانی و استرس(فشار) شغلی می
باشد.
طراحی، روش شناسی، رویکرد- این مطالعه در دو سازمان بزرگ
در شانگهای چین و بر جامعه ی آماری متشکل از مدیران و زیردستان به تعداد323
نفر انجام شده. هوش عاطفی از طریق مقیاس هوش عاطفی ونگ و سبک رهبری به
واسطه ی پاسخنامه چندعاملی رهبری سنجیده شدند.
نتایج- یافته ها
نشان دادند که سبک رهبری تحولی مدیران به شدت رابطه ی بین هوش عاطفی
مدیران و رضایت شغلی کارمند را تعدیل می کند. با این وجود، سبک رهبری تحولی
مدیران هیچ گونه اثر تعدیلی ای را بر رابطه بین هوش عاطفی مدیران و
عملکرد کارمند، تعهد سازمانی و استرس شغلی گزارش نکرده است.
اصالت/ارزش-یافته
های این مطالعه به بینش های موجود در رابطه با ارتباطات متقابل هوش عاطفی
مدیران، سبک رهبری و خروجی های کارمند کمک می کند و نشان می دهد شدت تاثیر
هوش عاطفی مدیران بر رضایت شغلی باید از طریق یک متغیر سوم، رهبری تحولی
نشان داده شود.
نوع مقاله- پژوهشی
مقدمه
سبک
رهبری یکی از خصوصیات بسیار مهم مدیران است. یکی از مؤثرترین سبک های
رهبری شناسایی شده، سبک رهبری تحولی است(تا مبادله ای). Borns(1978) یک
رهبر تحول بخش را کسی می داند که به دنبال انگیزه های بالقوه در کارمندان،
برآوردن نیازهای بالاتر و درگیر ساختن تمام کارمندان است. به عبارت دیگر
رهبر تحولی، رهبری است که به دنبال رابطه ای از تقلید متقابل و ارتقاء است
که کارمندان را تا سطح رهبری پیش می برد. علاوه بر این، Borns ادعا کرد که
سبک رهبری تحولی «زمانی اتفاق می-افتد که یک یا چند نفر با دیگران، به روشی
همکاری می کنند که رهبران و کارمندان (پیروان) یکدیگر را تا بالاترین سطح
انگیزش و اخلاقیات ارتقاء می دهند.» در سال 1985، Brown Bass مطابق با
مطالعه Born(1978) بیان کرد که رهبران تحولی قادر به برانگیختن پیروانشان
به انجام وظیفه، بیشتر از آنچه در حالت عادی از آن ها انتظار می رود،
هستند.
جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید
بخشی از مقاله لاتین
Many scholars have contributed to the definition and model development ofemotional intelligence. The concept has its initial roots in studies of “socialintelligence” by Thorndike in, 1920. A prominent emotional intelligence model wasdeveloped by Goleman. He defined emotional intelligence as “the capacity forrecognising our own feelings and those of others, for motivating ourselves and formanaging emotions well in ourselves and in our relationships” (Goleman, 1998a, p.317). Studies have shown that emotional intelligence relates to various job-relatedoutcomes, including job performance (Bachmanet al., 2000; Goleman, 1996; Tischleret al., 2002), leadership success (Cooper and Sawaf, 1997; Gates, 1995; Goleman, 1998b;Higgs, 2003; Sivanathan and Fekken, 2002), citizenship behaviours (Day and Carroll,2004), and quality problem solving (Rahim and Minors, 2003). Ciarrochiet al.(2002)suggested that emotional intelligence moderates the relationship between stress andmental health. In addition, research found that emotional intelligence is positivelyrelated to problem solving strategies and negatively related to bargaining strategies inconflict management (Rahimet al., 2002). Collectively, emotional intelligence has beenshown to exert a positive influence on employees’ work attitudes, behaviours andperformance.